آقاي من:
ميدانم امشب
هجمه ي تنهايي ات را
هيچ چيز پُر نميكند..
مَهدي ام:عزيزتر از جانم:
تنهايي ات آتش به جانم ميزند
امشب كسي نيست كنارت كه در عزاي پدر، آرامشي باشد برايت..
من فــــــدايت:
تو اكنون عليِ زمان ما گشتي،تنها همدرد غمهايت شده چاهِ علي..
بيش از اين آتش نزن بر قلبم آقـــــا جــــان ...
بيا اين قلبِ من چــــــاهِ غمت...
بيا با من بگو آنچه را بر سينه ات سنگيني ميكند مولا...
هرچند لايق هم صحبتي نيستم ولي...
شايـــــــد براي ذره اي بتوانم كه باشم در كنارت..
تو تنها نيستي آقا جان...
عاشقانت بر گِردت ميچرخند...
از غمهاي قلب نازنينت باز گوي با ما..
تا كمي آرام گيرد سينه ات ، اي بهترينم...
نظرات شما عزیزان: